امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

يكي از همين روزها...........

مادر ، مادر ....................................

كاشكي مي شد بهت بگم چقدر صدات و دوست دارم چقدر مث بچگي هام لالايي هاتو دوست دارم سادگي هات و دوست دارم،خستگي هاتو دوست دارم چادر نماز زير لب خدا خدا تو دوست دارم كاشكي رو تاقچه دلت آينه و شمعدون مي شدم تو دشت ابري چشات يه قطره بارون مي شدم كاشكي مي شد يه دشت گل برات لالايي بخونم يه آسمون نرگس ياس تو باغ دستات بشونم بخواب كه مي خوام تو چشات ستاره هامو بشمارم پيشم بمون كه تا ابد دنيارو با تو دوست دارم  دينا اگه خوب ......اگه بد ، با تو برام ديدنيه باغ گلاي اطلسي ، با تو برام چيدنيه مادر ..... كاشكي مي شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم لالايي ها تو دوست دارم ، بغض صداتو دوس...
19 فروردين 1391