امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

يكي از همين روزها...........

بدون عنوان

این ماهم شما نیومدی ، من و بابایی بازم منتظرت می مونیم خدا روشکر این ماه از نظر روحی خیلی بهتر هستم و بهم نریختم راضیم به رضای خدا مامانی جون تو هم اون بالا به خدا بگو که دوست داری زودتر بیای پیش ما و زندگی دو نفره ما رو رنگ و بوی دیگه ای بدی خلاصه ماماني من هر شب كه بابابايي مي رم مسجد براي اومدن زودتر شما دعا مي كنم شما هم ازخداي مهربون همين و بخواه دوست دارم و بي قرار اومدنت هستم گلم ...
13 ارديبهشت 1391

يه خبر جديد

سلام گلم نمي دونم شما الان هستي يا نه خودم و سپردم به خداوند هر چي صلاح باشه همون مي شه البته ديروز از خانم فاطمه زهرا (س) شما رو خواستم انشاءالله اگه اومده باشي تو دلم قرار گذاشتم شب ولادت خانم فاطمه زهرا(س) يه جعبه شيريني بگيرم و ببرم امام زاده شعيب و پخش كنم خوب گلم بزار خبر جديدو بهت بدم ديروز عصري عمه فرزانه با مامان جون رفتن سونو گرافي بعدش اومدن خونه ما ني ني عمه فرزانه پسمل يه پسمل كاكل زري خيلي براش خوشحال شدم انشاءالله به سلامتي بياد بغلش قراره اسمش و بزارن عرفان عزيزم اگر اين ماه شما اومده باشي اين خوشحالي دو چندان مي شه گلم
10 ارديبهشت 1391

درددل با خداوند

پروردگارا! به من آرامش ده تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم . دليري ده تا تغيير دهم آنچه را مي توانم تغيير دهم . بينش ده تا تفاوت اين دو را بدانم. مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند. ...
10 ارديبهشت 1391

پيدا كردن اسم براي عشق ماماني و بابايي

                  عزيزكم ما نمي دونيم شما گل دخمل مي شي يا گل پسمل اما اين مطلب خيلي فرق نمي كنه هر چي باشي فقط از خدا مي خوام سالم و صالح باشي ا ين از همه مهمتره .امروز مي خوام دو تا اسمي رو كه من و بابايي براي شما ا نتخاب كرديم رو با معني اش بزارم آخه ما رو اسم شما خيلي حساسيت بخرج داديم چون شما سيد مي شي .اگه شما دخمل ناز مامان و بابابشي اسمتو مي زاريم   سلما   يعني صلح ،آشتي   اسم يه فرشته آسموني شما هم كه فرشته اي فقط قراره زميني بشي   اما اگه پسمل باشي اسم شما مي شه پارسا يعني زاهد ،...
9 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

آرزو دارم بهاران مال تو ، شاخه هاي ياس خندان مال تو، ساده بودن هاي باران مال تو ،                                            آن خداوندي كه دنيا آفريد، تا ابد همراه و پشتيبان تو .   ...
9 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

سلام عزيزكم گلكم نمي دونم شما اين ماه اومدي يا نه البته خودم يه جورايي دلم روشن كه شما الان تو دل ماماني خونه كردي اميدوارم اين حس بهم دروغ نگفته باشه و شما الان تو دل من محكم محكم نشسته باشي و مشغول شيطنت باشي يه چند روزي هست كه كمر دردهاي بدي دارم و امروز صبحم يه كمي حالت تهوع اگه اومده باشي همه اين حالتها رو به جون مي خرم فقط نازدونه من اگه اومدي محكم محكم به جات بچسب و يه كم علامتهاي حضورتو پررنگ تر كن تا ماماني مطمئن بشه حتي اگه اذيتم بشم به حضور شما مي ارزهتا من و بابايي برات يه جشني بگيريم كه خودتم كيف كني نازدونه مامان ...
9 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

بار الها! در پيشگاه تو ايستاده ام ، ودستهايم را به سوي تو دراز كرده ام ، آگاهم كه در بندگيت كوتاهي نموده و در فرمانبري ات سستي كرده ام، اگر راه حيا را مي پيمودم از خواستن و دعا كردن مي ترسيدم .... ولي....پروردگارم! آن گاه كه شنيدم گناهكاران را به درگاهت فرا مي خواني ، و آنان را به بخشش نيكو و ثواب وعده مي دهي ، باري پيروي ندايت آمدم ، و به مهرباني هاي مهربان ترين مهربانان پناه آوردم. اگر ، با اين همه ، خواسته ام را رد كني ، اميدهايم به تو به ياس مبدل مي گردد، همچون مالكي كه از بنده خود گناهاني ديده و او را از درگاهش رانده، و آقايي كه از بنده اش عيوبي ديده و از جوابش سر باز مي زند . واي بر من اگر رحمت گسترده ات م...
20 فروردين 1391