امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

يكي از همين روزها...........

درددل با خداوند

پروردگارا! به من آرامش ده تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم . دليري ده تا تغيير دهم آنچه را مي توانم تغيير دهم . بينش ده تا تفاوت اين دو را بدانم. مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند. ...
10 ارديبهشت 1391

پيدا كردن اسم براي عشق ماماني و بابايي

                  عزيزكم ما نمي دونيم شما گل دخمل مي شي يا گل پسمل اما اين مطلب خيلي فرق نمي كنه هر چي باشي فقط از خدا مي خوام سالم و صالح باشي ا ين از همه مهمتره .امروز مي خوام دو تا اسمي رو كه من و بابايي براي شما ا نتخاب كرديم رو با معني اش بزارم آخه ما رو اسم شما خيلي حساسيت بخرج داديم چون شما سيد مي شي .اگه شما دخمل ناز مامان و بابابشي اسمتو مي زاريم   سلما   يعني صلح ،آشتي   اسم يه فرشته آسموني شما هم كه فرشته اي فقط قراره زميني بشي   اما اگه پسمل باشي اسم شما مي شه پارسا يعني زاهد ،...
9 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

آرزو دارم بهاران مال تو ، شاخه هاي ياس خندان مال تو، ساده بودن هاي باران مال تو ،                                            آن خداوندي كه دنيا آفريد، تا ابد همراه و پشتيبان تو .   ...
9 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

سلام عزيزكم گلكم نمي دونم شما اين ماه اومدي يا نه البته خودم يه جورايي دلم روشن كه شما الان تو دل ماماني خونه كردي اميدوارم اين حس بهم دروغ نگفته باشه و شما الان تو دل من محكم محكم نشسته باشي و مشغول شيطنت باشي يه چند روزي هست كه كمر دردهاي بدي دارم و امروز صبحم يه كمي حالت تهوع اگه اومده باشي همه اين حالتها رو به جون مي خرم فقط نازدونه من اگه اومدي محكم محكم به جات بچسب و يه كم علامتهاي حضورتو پررنگ تر كن تا ماماني مطمئن بشه حتي اگه اذيتم بشم به حضور شما مي ارزهتا من و بابايي برات يه جشني بگيريم كه خودتم كيف كني نازدونه مامان ...
9 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

بار الها! در پيشگاه تو ايستاده ام ، ودستهايم را به سوي تو دراز كرده ام ، آگاهم كه در بندگيت كوتاهي نموده و در فرمانبري ات سستي كرده ام، اگر راه حيا را مي پيمودم از خواستن و دعا كردن مي ترسيدم .... ولي....پروردگارم! آن گاه كه شنيدم گناهكاران را به درگاهت فرا مي خواني ، و آنان را به بخشش نيكو و ثواب وعده مي دهي ، باري پيروي ندايت آمدم ، و به مهرباني هاي مهربان ترين مهربانان پناه آوردم. اگر ، با اين همه ، خواسته ام را رد كني ، اميدهايم به تو به ياس مبدل مي گردد، همچون مالكي كه از بنده خود گناهاني ديده و او را از درگاهش رانده، و آقايي كه از بنده اش عيوبي ديده و از جوابش سر باز مي زند . واي بر من اگر رحمت گسترده ات م...
20 فروردين 1391

مادر ، مادر ....................................

كاشكي مي شد بهت بگم چقدر صدات و دوست دارم چقدر مث بچگي هام لالايي هاتو دوست دارم سادگي هات و دوست دارم،خستگي هاتو دوست دارم چادر نماز زير لب خدا خدا تو دوست دارم كاشكي رو تاقچه دلت آينه و شمعدون مي شدم تو دشت ابري چشات يه قطره بارون مي شدم كاشكي مي شد يه دشت گل برات لالايي بخونم يه آسمون نرگس ياس تو باغ دستات بشونم بخواب كه مي خوام تو چشات ستاره هامو بشمارم پيشم بمون كه تا ابد دنيارو با تو دوست دارم  دينا اگه خوب ......اگه بد ، با تو برام ديدنيه باغ گلاي اطلسي ، با تو برام چيدنيه مادر ..... كاشكي مي شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم لالايي ها تو دوست دارم ، بغض صداتو دوس...
19 فروردين 1391